۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

جنبش سبز و بازپس‌گيری فضاهای عمومی

آصف نیکنام

يکی از مهم‌ترين تحولاتی که پس از واقعه‌ی ۲۲ خرداد ۸۸ رخ داد، خارج شدن انحصار فضاهای عمومی و عبادی از دست قدرت حاکم سياسی بود. برپايی گردهمايی‌ها، حضور در مراسم مختلف مذهبی، مراسم شب قدر، نماز جمعه و بسيار از آداب و رسوم سنتی جامعه که تا ديروز زير نگين قدرت حاکم سياسی بودند و به اراده و تصميم مقامات بالاتر مديريت می‌شدند، با روييدن و باليدن جنبش سبز، شکل و شمايل ديگری به خود گرفته است.


اين تحول را هم در نشانه‌های مثبت و هم در نشانه‌های منفی آن می‌توان ديد. نشانه‌های مثبت اين تحول، حضور پررنگ و مصمم سبزها در اين مراسم است. نماز جمعه‌ی هاشمی رفسنجانی نخستين نمونه از فتح فضاهای عمومی به دست مردم و خارج از اراده‌ی نيروهای نظامی و امنيتی بود. نشانه‌های منفی اين تحول، هراس جدی دستگاه حاکم از باز شدن دروازه‌های فضاهای عمومی به روی طبيعی‌ترين خواسته‌های مردم است.

اين نشانه‌ها را هم در خطبه‌های روز جمعه‌ی شخص اول کشور می‌توان ديد که نسبت به تفرقه در روز قدس هشدار داد و هم در بيانيه‌ی شديد اللحن سپاه پاسداران که چهره‌ای خشن به سبزها نشان داده بود. حضور مصمم سبزها در راهپيمايی روز قدس ثابت کرد که اين هشدارها کمترين اثری در عزم و اراده‌ی مردم نگذاشته است. به عبارت ديگر، گويی مردمی از نو متولد شده‌اند و قرار بر عقب‌نشينی از حوزه‌هايی که متعلق به خودشان می‌دانند، نيست.

حوزه‌های عمومی که علاوه بر حوزه‌های عام‌تر اجتماعی مثل پارک‌ها، فرهنگسراها، کافه‌ها، سينماها و ساير فضاهای بی‌طرف‌تر شامل مکان‌های دينی و مذهبی مثل مساجد، مصلاها، هيئت‌های مذهبی و هم‌چنين فضاها و بسترهای مناسکی دينی می‌شود، از نخستين فضاهايی است که به سرعت عموميت خود را به معترضان به نتيجه‌ی انتخابات نشان داد:

اين فضاها صرفاً محل پياده شدن يا ابزار تبليغ‌های سياسی دولتی نبودند؛ اين فضاها متعلق به همه‌ی مردم بودند و همه - از جمله معترضان به انتخابات خرداد ۸۸ - از حقی يکسان برای استفاده از آن بهره‌مند بودند. واقف شدن به اين حق و استفاده از آن، تحولی مثبت و مهم است که به نظر نمی‌رسد بتوان روندش را معکوس کرد. نمی‌توان به نمازگزار گفت نماز نخواند. نمی‌توان به روزه‌دار گفت روزه نگيرد. نمی‌توان به مردم ايران گفت در راهپيمايی روز قدس شرکت نکنند.

همه‌ی اين‌ها نقض غرض می‌شود و البته حکايت از شکافی عميق‌تر هم دارد: نظام سياسی از آرمان‌های اوليه‌ی خودش فاصله گرفته است و اکنون بر سر دو راهی قرار گرفته است؛ نه می‌تواند رسوم و سنت‌های خودش را نفی کند و نه می‌تواند اجازه بدهد به همان شکل سابق ادامه پيدا کند. ژست تحمل مخالف و اجازه‌ی ابراز عقايد مختلف با بيانيه‌هايی از جنس بيانيه‌ی سپاه پاسداران به سرعت فرو می‌ريزد.

اما چرا مردم در راهپيمايی روز قدس شعارهايی می‌دهند که با شعارهای سنتی روز قدس متفاوت است؟ پاسخ به سؤال بسيار واضح است: اين مردم هيچ مجرای ديگری برای طرح اين مطالبات ندارند و جای ديگری برای شنيده شدن صداهاشان نمی‌شناسند. وقتی رسانه‌ی ملی در تيول محض دستگاه کودتا باشد و تمام دستگاه‌های قانون مطيع و منقاد جهت‌دهی‌های نظامی و امنيتی، طبيعی است که مردم از هر فضايی برای بلند کردن صداشان استفاده می‌کنند.

اما تناقض عجيب ماجرا در اين است که نظام از حيث نظری اين فضاهای متعدد عمومی را ناگزير حمايت و ترويج کرده است ولی عملاً در مقامی واقع شده است که ادامه‌ی حمايت‌اش از اين فضاهای عمومی يعنی باخت و شکست. به تعطيلی کشاندن سخنرانی‌هاش شب قدر در مرقد آيت‌الله خمينی و محدود کردن ساير مراسم مذهبی يعنی واگذار کردن فضاهای عمومی و دينی به جمعيتی که نمی‌توان به آن‌ها برچسب نامسلمانی و بی‌دينی زد ولی معترض به نظامی هستند که خود را عينيت ديانت و مسلمانی می‌داند و سياست‌اش را نعل بالنعل منطبق به حقيقت می‌شمارد اما قدم به قدم خلاف اخلاق و قانون گام می‌زند.

روز قدس، يکی از بی‌شمار تجلی‌گاه‌های فتح فضاهای عمومی به دست سبزها بود. اين فضاها باز هم از انحصار قدرت امنيتی حاکم بيرون خواهد رفت مگر اين‌که همه‌ی فضاهای عمومی را به تعطيلی بکشانند. برای چنين کاری تنها راه اعلام حکومت نظامی پس از کودتاست. اين هم با شيوه‌ی فعلی حاکميت که تظاهر می‌کند همه چيز آرام است و آشوب و بحرانی در کار نيست، منافات صريح دارد. به عبارت ديگر، تصميم‌گيران وضع سياسی فعلی در موقعيتی قرار گرفته‌اند که هر چه می‌کنند به زيان‌شان تمام می‌شود. اين ادبار و اين گره خوردن همه‌ی تصميم‌ها به شر و تباهی، عاقبت سوئی است که از پی قربانی کردن حقيقت، عدالت و آزادی آمده است. اين مفاهيم مجرد و نامتعين به عينی‌ترين وجهی خود را در فضاهای عمومی نشان می‌دهند و دستگاه کودتا را خلع سلاح می‌کنند.

روز قدس، روز سبز شدن يکی ديگر از فضاهای عمومی بود. اين ريشه هنوز در آب است و باز هم شاخه‌های جوان‌اش می‌رويد و سر به سوی آسمان می‌برد. اين همان شجره‌ی طيبه‌ای است که اصل‌اش ثابت است و فرع‌اش در آسمان. دين و ايمان اين ملت، پناهگاهی است برای ستيز با بی‌عدالتی و استبداد. اين پناهگاه به آسانی به دست ستمکاران نمی‌افتد. کسی که خود را به خواب زده باشد هرگز بيدار نمی‌شود ولی کسی که از خواب گران برخاسته باشد، ديگر به آسانی در خواب نخواهد رفت. روز قدس، آغاز روزهای بسيار ديگری است که دودلی و تناقض‌های گروگان‌گيران رأی ملت را بيشتر نمايش خواهد داد.

http://www.mowjcamp.org/article/id/33069

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر