"آیا این موارد ذهن را به این سمت که بخش زیادی از 60 درصد از بینندگان قبلی تلویزیون که حالا دیگر تلویزیون نگاه نمیکنند طرفدار کانیدیداهای خاصی هستند که مورد نظر صدا و سیما نبودهاند نمیبرد؟"
همیشه اعتراف به گناه البته اگر زیر بار شکنجه جسمی و روحی نباشد بهترین سند برای اثبات اتهام است. البته چه بهتر که این اعتراف از سوی کسانی باشد که قدرت، حمایت همه جانبه سران، امکانات و ... را در اختیار دارند و به قول معروف پشتشان گرم است. قبل از اینکه به اعتراف بپردازم نظر شما را به دو مجموعه سوال زیر جلب می کنم:
الف) به نظر شما صداوسیما، قبل و بعد از انتخابات با تمام توان از کدام کاندیدای انتخابات دهم ریاست جمهوری حمایت کرد؟ به کدام کاندیدا وقت اضافه داد؟ به مخالفان کدام کاندیدا وقت دفاع نداد؟ طرفداران کدام کاندیدا را بیشتر و بهترتر نشان داد و شعارهایشان را در اعتراض به مخالفان آن کاندیدا پخش کرد؟ برنامههای کدام کاندیدا را پررنگتر نشان داد؟ بعد از انتخابات تنها سخنان کدام کاندیدا را پخش کرد؟ بعد از انتخابات سخنان کدام کاندیداها را پخش نکرد؟ طرفداران کدام کاندیدا را مظلوم جلوه داد و طرفداران کدام کاندیداها را ظالم؟ سعی کرد چه کسانی را به عنوان فریب خورده، عامل خارجی، سران اغتشاش، غارتگر بیتالمال، ضد ولایت فقیه، ضد انقلاب، کودتاگر، عامل کودتا و ... در ذهنها القا کند؟
ب) انتظار مردم از صداوسیما چیست؟ انتظار مردم از بخش خبری رادیو و تلویزیون چیست؟ درصد بیشتر مخاطبان صدا و سیما را چه کسانی تشکیل میدهند؟ مردم یک جامعه چرا تلویزیون نگاه میکنند؟ مردم یک جامعه چرا تلویزیون نگاه نمیکنند ؟ مردم یک جامعه چرا برنامههای شبکههای خارجی را دنبال میکنند؟
حال با دقت در سوالات فوق و نظر به جمله آقای ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما که گفته است "بینندگان تلویزیون بعد از حوادث اخیر پس از انتخابات، به کمتر از 40 درصد رسیده است." به نظر شما چرا این اتفاق افتاده؟ آیا این موارد ذهن را به این سمت که بخش زیادی از 60 درصد از بینندگان قبلی تلویزیون که حالا دیگر تلویزیون نگاه نمیکنند طرفدار کانیدیداهای خاصی هستند که مورد نظر صدا و سیما نبودهاند نمیبرد؟ آیا این بخش زیاد به آن کاندیداهای خاص رای ندادهاند؟ آیا همه 40 درصد مخاطبان صداوسیما که هنوز بیننده و شنوده آن هستند به کاندیدای مورد نظر صداوسیما رای دادهاند؟ آیا 60 درصد کمتر از 40 درصد است؟
حتما میگویید همه افرادی که میتوانستند رای بدهند که بیننده تلویزیون نبودهاند. درست، ولی چند درصد از آنها بیننده تلویزیون بودهاند؟ کمتر از 90 درصد؟ شاید بگویید برخی از مردم به خاطر عدم تنوع برنامهها دیگر بیننده تلویزیون نیستند. آیا تنوع برنامهها، تعداد فیلمهای سینمایی پخش شده، تعداد بخشهای خبری، تعداد برنامههای اجتماعی و خانوادگی و دیگر برنامههای صدا سیما از گذشته بیشتر نشده است؟
با توجه به این موارد و با قبول این معادله ریاضی که 60 درصد بیشتر از 40 درصد است، آیا آقای احمدینژاد 60 درصد رای آوردهاست و اکنون طرفداران ایشان دیگر تلویزیون نگاه نمیکنند یا بالعکس؟
به نظر بنده این اعترافات دردو حالت صورت میگیرد، حالت اول اینکه معترفین عذاب وجدان گرفته باشند و بخواهند با این اعترافات کمی وجدان خود را راحتتر کنند، که البته این حالت احتمال بسیار ضعیفی دارد و حالت دوم آنکه به نظر معترفین آنگونه که شایسته آنها بوده مورد تقدیر قرار نگرفتهاند، که در هر دو حالت این اعترافات هر چه بیشتر جوانب تقلب را آشکار میکند.
http://www.mowjcamp.org/article/id/24213
http://www.mowjcamp.org/article/id/24213
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر